در این پست از آزمودنی به معرفی پیشینه تحقیق شخصیت می پردازیم، با ما همراه باشید.
برشی از متن مبانی نظری
تعریف شخصیت
لغت شخصیت در زبان لاتین (personalite) و در زبان انگلوساکسون (personality) خوانده میشود، ریشه در کلمه لاتین (Persona) دارد (شاملو، ۱۳۸۸). این کلمه به نقابی اشاره دارد که هنرپیشهها در نمایش استفاده میکردند.
پرسونا (نقاب) به ظاهر بیرونی، ظاهر علنی که افراد به دور و بر خود نشان میدهند اشاره دارد؛ بنابراین بر اساس ریشه شخصیت، شخصیت به ویژگیهای بیرونی و قابل رویت ما اشاره دارد؛ اما شخصیت تنها به نقابی که بر چهره میزنیم و نقشی که بازی میکنیم اشاره ندارد.
هنگامی که از شخصیت سخن میگوییم ویژگیهای متعدد فرد، کلیت یا مجموعه خصوصیات گوناگون که از صفات جسمانی فراتر میرود را به حساب میآوریم. این واژه تعداد زیادی از خصوصیات ذهنی و هیجانی را در بر میگیرد، خصوصیاتی که ممکن است نتوانیم مستقیماً آنها را ببینیم و فرد شاید سعی کند آنها را از ما مخفی کند، یا شاید ما از دیگران مخفی کنیم (شولتز و شولتز، ۲۰۰۵، ترجمه سید محمدی،۱۳۹۲).
دیدگاه روان پویایی
از دیدگاه فروید، روان یا شخصیت انسان به مثابهی تکه یخ قطبی بسیار بزرگی است که تنها قسمت کوچکی از آن آشکار است؛ این قسمت، سطح آگاه را تشکیل میدهد. بخش عمده دیگر آن زیر آب است که ناخودآگاه را تشکیل میدهد. بخش ناخودآگاه، جهان گستردهای از خواستهها، تمایلات، انگیزهها و عقاید سرکوب شده است که انسان از آنها آگاهی ندارد.
در حقیقت، تعیینکننده اصلی رفتاره ای بشر، همین عوامل ناخودآگاه او هستند که از سه قسمت عمده تشکیل میشوند: نهاد، خود و فرا خود. این سه عنصر اساسی شخصیت همواره و به صورتی متقابل بر یکدیگر تأثیر میگذارند؛ اما از لحاظ ساختار، کنش، عناصر تشکیلدهنده و پویایی، به طرز مشخصی با یکدیگر تفاوت دارند. از نظر فروید، رفتار یا روان یا شخصیت انسان، همیشه محصول ارتباط متقابل متداول وی ا متعارض این سه عامل است (شاملو، ۱۳۸۸).
نهاد. فروید اعتقاد داشت که نهاد بخشی از شخصیت انسان است که با خود انسان زاده میشود. اساس ذاتی ساختار فوق در غرایزی است که منشأ زیستی دارد. دو بخش دیگر شخصیت سرانجام از نهاد ناشی میشوند. نهاد دربردارنده همه انرژیهای زیست مایه ای و روانشناختی است؛ بنابراین نهاد منبع و منشأ تمام انگیزهها محسوب میشود و کاملاً ناهشیارنه است (راس،۱۹۹۲؛ جمالفر، ۱۳۸۶).
نظریه رابرت مک کری و پل کاستا: مدل پنج عاملی
رابرت مک کری[۱] و پل کاستا [۲](۱۹۸۵، ۱۹۹۲، ۱۹۹۵) از تحلیل عوامل برای دستیابی به نظریه پنج عاملی استفاده کردند. این پژوهشگران با ترکیب تمام یافتههای پژوهشی پیشین و فهرست طولانی صفتهای شخصیت احتمالی دریافتند که حتی اگر آزمونهای مختلفی مورد استفاده قرار گیرند، غالباً صفتهای مشخصی به دست میآیند این پنج بعد عمده شخصیت که اغلب «پنج عامل عمده» نامیده میشوند در زیر توصیف شده است (به نقل از هافمن و همکاران،۱۹۹۷، ترجمه بحیرایی و همکاران، ۱۳۸۶).
فهرست مطالب این پیشینه تحقیق
- شخصیت.. ۳
- تعریف شخصیت.. ۳
- نظریههای شخصیت.. ۴
- دیدگاه روان پویایی.. ۴
- دیدگاه رفتاری.. ۶
- دیدگاه شناختی.. ۷
- دیدگاه انسان گرا ۸
- دیدگاههای صفات.. ۹
- نظریه گوردن آلپورت.. ۱۰
- نظریه ریموند کتل. ۱۱
- نظریه سه عاملی هانس آیزنک… ۱۲
- نظریه رابرت مک کری و پل کاستا: مدل پنج عاملی.. ۱۴
- الگوی نظری فرضی برای پنج عامل اصلی.. ۱۷
- ثبات بین فرهنگی مدل پنج عاملی.. ۱۸
- ثبات و تغییر در شخصیت.. ۱۸
- کاربردهای این الگو. ۱۹
- همبستگیهای هیجانی- رفتاری.. ۱۹
- مروری بر پیشینه پژوهش در زمینه ویژگی های شخصیتی.. ۲۱
- پژوهشهای داخلی.. ۲۱
- پژوهشهای خارجی.. ۲۴
- منابع فارسی.. ۲۸
- منابع لاتین.. ۳۲
مشخصات فایل ادبیات و پیشینه تحقیق روانشناسی: شخصیت
فرمت: | doc (word) |
تعداد صفحات: | ۳۵ |
حجم فایل: | ۱ MB |
فهرست مطالب: | دارد |
پیشینه داخلی و خارجی: | دارد |
پاورقی مناسب: | دارد |
منابع فارسی: | دارد |
منابع لاتین: | دارد |
قابلیت ویرایش: | دارد |
ضمانت فایل: | دارد |
منابع زیر ممکن است به پیشبرد بهتر پژوهش شما کمک کند: