بنا به نوشتهی کتابهای روانشناسی، یادگیری کلامی یا یادگیری حرکتی، از طریق تکرار متوالی یک فعالیت معین انجام میگیرد و” وجود فاصله زمانی بین تمرینها بهتر از تکرار بلافاصله آنها موجب یادگیری میشود”. نتایج بهدست آمده نشان می دهد که یادگیری توزیعی در همه حال تا اندازهای بهتر و کارآمدتر از یادگیری فشرده بعد به صورت توزیعی کار کنند.
یادگیری توزیعی، در ابتدای کار، برتری کمی نسبت به یادگیری فشرده نشان میدهد، اما وقتی پس از یادگیری فشرده انجام میگیرد کارایی بسیار چشمگیری دارد. بنابراین میتوان به معلمان، مربیان، و به طور کلی، به کلیه کسانی که به امر آموزش اشتغال دارند توصیه کرد که بهتر است با روش توزیعی کار کنند. این افراد باید به خاطر داشته باشند که اثر بخشی یادگیری توزیعی کار کنند. این افراد باید به خاطر داشته باشند که اثربخشی یادگیری توزیعی زمانی به حداکثر میرسد که یادگیرندهها ابتدا به صورت فشرده تمرین کرده باشند. شاید بتوان این مطلب را هم اضافه کرد که اگر مربی در ابتدای کار سختگیرتر باشد و یادگیرندهها را بیشتر به کار وادار کند، بازده آخر کار بهتر خواهد بود.
در یادگیری فشرده یا متراکم، یادگیرنده تمام تکلیف را به یکباره و بدون استراحت انجام میدهد. در یادگیری توزیعی یا با فاصله، یادگیرنده مدتی کار میکند، بعد کار را کنار میگذارد و به استراحت میپردازد، آنگاه کار را دوباره از سر میگیرد. البته فاصله مطلوب بین تمرینها، بر حسب ماهیت کار و نیز بر حسب یادگیرندهها، متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب که ممکن است بزرگسالان بتوانند یک ساعت کار کنند و یک ربع ساعت به استراحت بپردازند، اما در مورد کودکان احتمالا نیم ساعت کار و یک ربع ساعت استراحت لازم باشد.
در کتابهای روانشناسی، علت اثربخشی یادگیری توزیعی چنین تبیین شده است: تمرین فشرده یا متراکم موجب خستگی آزمودنی میشود؛ استراحت بین آموختهها، موجب تثبیت آنها میگردد، بدین ترتیب که آزمودنی، به هنگام استراحت، خطاهای خود را اصلاح میکند یا آنها را به فراموشی میسپارد. بالاخره بنا به گزارش مؤلفان متعدد، این فرضیه که “یادگیری توزیعی بهتر از یادگیری فشرده صورت میگیرد” بارها در کشورهای اروپایی آزمایش شده و به اثبات رسیده است،…..