نظریه چندگانه هوش گاردنر
نظریه چندگانه هوش گاردنر بر این مبنا است که عملیات ذهن در نظام نمادی تفاوت دارد. مثلا نظام نمادی زبان با عملیات نمادی در موسیقی، حرکات بیانی، ریاضی و تصاویر دارای تفاوتهایی است. بنابراین برای پردازش اطلاعات شناختی تنها نمادهای زبانی و ریاضی، آن گونه که در آزمونهای سنتی مورد تاکید است، کفایت نمیکند.
گاردنر، برای استدلال، هوش، منطق و دانش معنای یکسانی در نظر نگرفته است و با همین تفاوت نگاه به هریک از موارد یاد شده دیدگاهی نو از هوش ارائه کرد که به سرعت مورد پذیرش بسیاری از برنامه ریزان آموزشی قرار گرفت. مفهوم هوش از نظر او تنها به توانایی کلامی و ریاضی مرتبط نبود بلکه علاوه بر اینها به استعداد موسیقی، روابط فضایی، دانش درون فردی و…. نیز ارتباط داشت.
گاردنر هوش را اینگونه تعریف کرده است:
” استعداد حل کردن مسائل یا تولید محصولاتی که در یک یا چند فرهنگ با ارزش شمرده میشوند”.
این روانشناس پس از انجام دادن پژوهشهای گسترده ای درباره مسائل بیولوژیکی و فرهنگی مرتبط با فرایندهای ذهنی، هفت نوع هوش را پیشنهاد کرد که با دیدگاه سنتی هوش که بیشتر بر توانایی های زبانی و ریاضی استوار است، تفاوت دارد.
هفت تقسیم بندی هوش از منظر گاردنر عبارتند از:
- هوش منطقی- ریاضی
- هوش زبانی- کلامی
- هوش دیداری- فضایی
- هوش موسیقیایی
- هوش بدنی- جنبشی
- هوش بین فردی
- هوش درون فردی
که در ادامه مقاله به تعریف کوتاه هر یک پرداخته شده است.
هوش منطقی- ریاضی
شامل توانایی کشف الگوها، استدلال قیاسی و تفکر منطقی است.
افرادی که از این نوع هوش برخوردارند، برای برقراری ارتباط میان اطلاعات متنوع، بر اساس الگوهای منطقی و عددی میاندیشند.
عملیات ریاضی را به شیوه منطقی و به سرعت انجام میدهند.
نسبت به پدیدهای محیطی کنجکاوند و درباره آنها آزمایش میکنند.
مسائل گوناگون را به روش علمی بررسی میکنند.
به حل کردن مسائل عددی، بازیهای قانونمند، آزمایشهای علمی و به کشف کردن الگوهای موجود میان روابط پدیدهها علاقه نشان میدهند.
هوش زبانی- کلامی
شامل حساسیت نسبت به زبان گفتاری و نوشتاری و توانایی در کاربرد کلمات و زبان است.
افراد با هوش کلامی – زبانی از خواندن، نوشتن، داستانگویی، سخنرانی و بیان افکار خود لذت میبرند.
افرادی که در این گروه از هوش قرار میگیرند به جای اشکال، در چارچوب کلمات میاندیشند و از زبان به عنوان ابزاری برای حفظ و یادآوری اطلاعات استفاده میکنند.
نویسندگان، شعرا، سخنوران و وکلای دعاوی از هوش زبانی – کلامی بالایی برخورداند.
هوش دیداری- فضایی
عبارت است از توانایی حل کردن مسائل از طریق دستکاری و ایجاد تصاویر ذهنی و اندیشیدن از راه تجسم دیداری.
افراد در این گروه برای یادگیری مطالب از نقشه، نمودار، تصویر و فیلم استفاده میکنند.
توانایی بالای افراد باهوش دیداری- فضایی دراموری همچون: نقشه خوانی، تفسیر نمودارها، جهتیابی فضایی، طراحی، نقاشی، ساختن و تعمیر اشیا و تفسیر تصاویر ذهنی.
به نظر گاردنر این نوع هوش تنها به حوزه دیداری محدود نمیشود، زیرا او در پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که کودکان نابینا نیز از این توانایی برخوردارند.
هوش موسیقیایی
توانایی در تشخیص آهنگها، تصنیف آهنگهای موزون و لذت بردن از موسیقی است.
افراد این گروه از طریق اصوات، آهنگها و الگوهای موسیقی میاندیشند.
به آهنگهایی که میشنوند خواه مورد علاقه یا مورد انتقاد آنان باشد به سرعت واکنش نشان میدهند.
افراد با هوش موسیقیایی در خواندن آواز و سرود، سوت زدن، نواختن آلات موسیقی، تشخیص الگوهای موزون، ساختن آهنگ، یادآوری ملودیها و درک ساختار و ریتم موسیقی استعداد زیادی دارند.
هوش بدنی- جنبشی
شامل توانایی کنترل حرکات بدنی، کارکردهای ماهرانه با اشیاء، استفاده از تمام یا قسمتی از اعضای بدن برای حل کردن مسائل، تعامل با فضای پیرامون خود برای یادآوری و پردازش اطلاعات و هماهنگی میان چشم و دست و دیگر مهارتهای روانی- حرکتی است.
نقاشان، هنرپیشهها، صنعتگران و ورزشکاران از هوش بدنی – جنبشی بالا برخوردارند.
به نظر گارنرمیان تواناییهای ذهنی و بدنی انسان رابطه وجود دارد و این دیدگاه با اعتقاد همگانی مبنی بر استقلال این دو توانایی در تضاد است.
هوش بین فردی
به معنای استعداد درک مقاصد، انگیزهها و احساسات دیگران و مهارت در ایجاد روابط با آنان.
افرادی که در این گروه جای میگیرند برای درک بهتر امور آنها را از منظر دیگران احساس و ادراک کنند.
دارای استعداد سازماندهی و نفوذ در دیگران هستند و درمیان افراد گروه، صلح و همکاری ایجاد میکنند.
برای ارتباط با دیگران از روشهای کلامی و غیر کلامی به خوبی استفاده میکنند.
مربیان، بازاریابان، رهبران دینی، رهبران سیاسی و مشاوران از این استعداد برخوردارند.
هوش درون فردی
یعنی استعداد شخص برای خویشتن شناسی، درک احساسات، ترسها و انگیزههای خود است.
اینگونه افراد میکوشند تا احساسات درونی، رویاها، روابط خود با دیگران و نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند.
برخورداری از این هوش سبب میشود که شخص زندگی خود را به گونهای موثر سازمان دهد.
به سبب رابطه نزدیک میان هوش بین فردی و درون فردی، در بیشتر فرهنگها آنها را به عنوان سازه واحدی تلقی میکنند، اما به نظر گاردنر آنها مستقل از یکدیگرند.
در پاورپوینت هوش و انواع آن به طور مفصل به تشریح یکایک ویژگی ها، مشاغل مرتبط، توانایی های هر گروه از رده های هوش پرداخته شده است.
به نظر گاردنر همه افراد، همه انواع هوش را به نسبتهای متفاوت دارند و در فرایند یادگیری انواع هوش در حکم مکمل با یکدیگر کار میکنند. به نظر وی هوش چندگانه هم دارای پایه های زیستی وهم پایه های فرهنگی است. پژوهش های عصب شناختی نشان دادهاند که یادگیری نتیجه تغییر در ارتباطات سیناپسی میان سلولهای عصبی است. علاوه بر پایههای زیستی، عوامل فرهنگی نیز در رشد انواع هوش موثرند. بر حسب اینکه کدام نوع هوش در فرهنگها با ارزش شمرده شود، در فرهنگهای متفاوت انواع گوناگون هوش در افراد پرورش مییابد.
نظریه چندگانه هوش گاردنر دیدگاه سنتی هوش و تواناییهای ذهنی را در زمینه تعلیم و تربیت و علوم شناختی دگرگون ساخته و روشها و برنامههای آموزشی را تحت تاثیر قرار داده است. که پرسشنامه هوش های چند گانه گاردنر به سنجش توانایی ها و هوش افراد در یادگیری میپردازد.
برداشت از: پاشا شریفی، حسن. مطالعه مقدماتی نظریه هوش چندگانه گاردنر، در زمینه موضوعهای درسی و سازگاری دانشآموزان. فصلنامه نوآوریهای آموزشی، ۴ (۱۱).